شاید باورتان نشود ولی امروز بعد از ۶ماه برای اولین بار دخترم را تنهایی حمام کردم. قبلا با کمک مادرم این کار را انجام میدادم.
اولش می خواستم مثل خارجی ها بچه ام را در تشت بشونم و بعد بشورم ولی به محض اینکه دخترم را در تشت نشاندم بغض کرد و شروع کرد به گریه کردن. فکر کنم چون قبلا اینکار را انجام نداده بودم برایش تازگی داشت و او این تازگی را دوست نداشت. از طرفی خسته نبودن و گرسنه نبودن بچه عامل مهمی است تا در حمام بی قراری نکند. پس او را از حمام بیرون آوردم و خواباندم
بعد از بیدار شدنش از همسرم کمک گرفتم. دخترم با آمدن بابایش حاضر شد در تشت بنشیند و با آب بازی کند. البته خسته نبودنش هم بی تاثیر نبود.
موقع شستن باید خیلی حواسم را جمع می کردم که در تشت لیز نخورد. از طرفی برای شستنش باید به طرف پایین خم و راست می شدم و راحت نبودم. بنابراین تصمیم گرفتم لباسهایم را بیرون بیاورم. راحت روی صندلی یا زمین بنشینم و درحالی که بچه را در آغوش گرفته ام بشورمش.
در بغل گرفتن بچه در هنگام شستشو بهترین روش از نظر من هست. این کار احساس آرامش خاصی به دخترم و من می دهد.
اول دوبار بدن، بعد دوبار سر را شستم و بعد آبکشی نهایی را انجام دادم.
از قبل حوله و لباسهای دخترم را روی شوفاژ حمام گذاشته بودم تا گرم شود. همچنین در گوشه ی حمام زیر اندازی را انداخته بودم تا در آنجا لباس به دخترم بپوشانم. اگر شما برای این کار در حمام سکویی داشته باشید خیلی بهتر است.
بعد از یک خشک کردن سطحی، اول از همه بچه را پوشک کردم . بعد با کمی لوسیون بدنش را ماساژ دادم و لباس و شلوارش را به او پوشاندم. قبل گذاشتن کلاه به سرش، دوباره سرش را خشک کردم و موهایش را شانه زدم .
در مرحله آخر پتوی کوچکی روی صورتش انداختم و پدر بچه را صدا کردم تا او را دریابد!
بچه داری کردن به من خیلی چیزها یاد داده.
گاهی اوقات به من اعتماد به نفس داده و گاهی اوقات اعتماد به نفسم را گرفته
به نظرم مادری کردن یک دانشگاه به تمام معناست